زندگی نامه ی ابوریحان بیرونی


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



اندازه‌گیری چگالی 18 فلز وسنگ گرانبها،اندازه‌گیری قطر و محیط زمین،شیوه‌ای نو برای طراحی نقشه‌های جغرافیایی،اندازه‌گیری فاصله‌ی بین شهرها،پژوهش در باورها وتاریخ مردم هندوستان و تهیه‌ی فهرست كتاب‌های زكریای رازی،از كارهای ماندگار اوست.

زندگی‌نامه

محمد‌بن‌احمد بیرونی،ابوریحان،(440-362 قمری)،دانشمند برجسته‌ی ایرانی،در سوم ذیحجه‌ی 362 هجری قمری(18 دی‌ماه 351 خورشیدی)در شهركاث،از شهرهای ولایت خوارزم،به دنیا آمد. پدرش، ابوجعفر احمدبن ‌ علی اندیجانی،اخترشناس دربار خوارزم‌شاه در رصدخانه‌ی گرگانج بود و مادرش،مهرانه،پیشینه‌ی مامایی داشت.چنان كه خود گفته است،پدرش را در پی بدگویی حسودان از دربار راندند و به ناچار در یكی از روستاهای پیرامون خوارزم ساكن شدند و چون برای مردم روستا بیگانه بودند،به بیرونی شهرت پیدا كردند.برخی نیز گفته‌اند چون در بیرون شهر كاث،كه پایتخت خوارزم بود، به دنیا آمد،به این نام شهره گشت.
ابوریحان خردسال بود كه فراگیری دانش را آغاز كرد.آشنایی بیرونی با امیرنصر منصوربن ‌علی‌بن‌ عراق،دانشمند برجسته‌ی ایرانی و از شاه‌زادگان آل‌عراق،باعث راه‌یابی او به دربار خوارزم‌شاه و مدرسه‌ی سلطانی خوارزم شد كه امیرنصر آن را بنیان‌گذاری كرده بود.در همین دوران بود كه به سال 380 قمری و در حالی كه تنها 17 سال داشت،به كمک حلقه‌ای درجه‌دار(حلقه‌ی شاهیه) به اندازه‌گیری بلندی‌ نیم‌روزی(ارتفاع نصف‌النهاری) خورشید در شهر كاث پرداخت.چهار سال پس از آن می‌خواست رصدهای دیگری انجام دهد،اما تنها توانست انقلاب تابستانی را در روستایی به نام بوشكانز در جنوب كاث و غرب آمودریا رصد كند.چرا كه مامون‌بن‌محمود،فرمان‌روای گرگانج، به كاث تاخت و ابو‌عبد‌الله محمد‌بن‌احمد،آخرین خوارزمشاهیان از آل‌عراق و پشتیبان بیرونی را از بین برد.
با فروپاشی دستگاه آل‌عراق در خوارزم،بیرونی مدتی را پنهان شد یا به جایی دیگر رفت و در زمان فروان‌روایی پسر مامون‌بن‌محمد،علی‌بن‌مامون،به سال 387 قمری به كاث بازگشت.او در 11 جمادی‌الاول/7 خرداد همان سال توانست خورشیدگرفتگی را رصد كند.پیش‌تر با ابوالوفای بوزجانی قرار گذاشته بود كه او نیز خورشیدگرفتگی را در بغداد رصد كند.ابوریحان از روی اختلاف زمانی كه از این راه به دست آمد،توانست اختلاف طول جغرافیایی آن دو شهر را به دست آورد. تردیدی نیست كه بیرونی جوان در آن زمان به جایگاهی رسیده بود كه ابوالوفای بوزجانی در كهن‌سالی حاضر شد با او همكاری داشته باشد.
هر چند بیرونی كتاب تسطیح‌ الصور را به نام علی‌بن‌مامون نوشته است،اما به نظر می‌رسد چندان از سوی او پشتیبانی نمی‌شده یا پشتیبانی آن خوارزمشاه جدید،چندان استوار نبوده است،چرا كه پس از زمان اندكی به ری سفر كرده است.او در ری با دو ریاضی‌دان و اخترشناس شناخته شده‌ی ایرانی، كوشیاربن‌لبان گیلانی و ابومحمد خجندی دیدار كرد و رساله‌ی كوتاهی را در شرح دستگاه رصدی ساخته‌ی خجندی و رصدهای او با آن دستگاه بزرگ و دقیق نوشت. بیرونی آن دستگاه را دقیق‌ترین دستگاه رصدی شناخته‌شده تا آن زمان دانسته است. سپس به نزد اسپهبد ابوالعباس مرزبان‌بن‌رستم‌بن‌شروین رفت و كتاب مهم "مقالید علم الهیئه" را به نام آن فرمان روا نوشت.
بیرونی در سال‌های پایانی سده‌ی چهارم هجری به گرگان رفت و به سال 391 قمری كتاب آثارالباقیه را به نام شمس ‌ المعالی قابوس ‌بن‌‌ وشمگیر نوشت.این درحالی بود كه پیش از آن 7 كتاب دیگر نوشته و با ابن‌سینا نیز نامه‌نگاری علمی خود را آغاز كرده بود.او در سال 393 قمری خورشیدگرفتگی را در گرگان رصد كرد.هم‌چنین كوشید طول یک درجه از كمان نصف‌النهار را كه دو سده پیش در روزگار مامون عباسی و در بغداد اندازه‌گیری شده بود،با دقت بیش‌تر در پیرامون گرگان اندازه‌گیری كند.اما پشتیبان او،قابوس‌بن‌وشمگیر،به دلیل ناشناخته‌ای علاقه‌ی خود را به انجام چنین كاری از دست داد و بیرونی نتوانست كار خود را ادامه دهد.
بیرونی در 399 یا 400 قمری بار دیگر به خوارزم بازگشت و مدتی را در دربار ابوالعباس مأمون ‌ بن ‌مامون بزیست.او با پشتیبانی آن خوارزم‌شاه توانست رصدهای مهمی انجام دهد و حلقه‌ی بزرگی ساخت كه روی صفحه‌ی نصف‌النهار سوار می‌شد و در كار رصد بسیار سودمند بود.

هم‌چنین نیم‌كره‌ای ساخت كه از آن برای تصویرگری در حل ترسیم مساله‌های مساحی بهره می‌گرفت.اما مامون در سال 407 قمری به دست سپاهیانش كشته شد و در سال دیگر نیز محمود غزنوی به گرگانج یورش آورد و بسیاری از بزرگان، از جمله بیرونی، را در سال 408 قمری به خود به غزنه برد.
بیرونی در لشكركشی‌ها محمود به هندوستان همراه او بود و در این سفرها با دانشمندان هندی آشنا شد و با آنان به گفت و گو نشست.زبان سانسكریت آموخت و اطلاعات لازم برای نگارش كتاب تحقیق ماللهند را فراهم كرد.

او به هر شهری كه می‌رفت می‌كوشید عرض جفرافیایی آن را تعیین كند و زمانی كه به سال 416 قمری در قلعه‌ی نندنه به سر می‌برد،از كوهی كه در آن نزدیكی بود برای تعیین قطر زمین بهره گرفت.سرانجام،دستاورد پژوهشی خود را در رساله‌ای به نام"مقاله‌ فی استخراج قدر‌ الارض به رصد انحطاط الافق عن قلل جبال" نوشت.
در سال 415 قمری فرمان‌روای ترکهای وولگا گروهی را به غزنه فرستاده بود.آن مردمان با ساكنان سرزمین‌های قطبی رابطه‌ی بازرگانی داشتند و بیرونی از آنان خواست اطلاعاتش را درباره‌ی آن سرزمین‌ها بیش‌تر كند.یكی از آن فرستادگان در پیشگاه محمود غزنوی گفت كه در سرزمین‌های دور دست شمال،گاهی خورشید روزهای زیادی غروب نمی‌كند.سلطان محمود در آغاز بسیار خشمگین شد و آن سخنان را كفرآمیز خواند. اما ابوریحان به او گفت كه سخن آن فرستاده درست و علمی است و ماجرا را برایش توضیح داد.
بیرونی در زمان محمود غزنوی علاوه بر چند رصد مهم،رساله‌ی استخراج الاوتار را به سال 418 و كتاب التفهیم لاوائل صناعه‌ التنجیم را به سال 420 قمری به پایان رساند.پس از مرگ محمود و جانشینی فرزندش مسعود،راه برای پژوهش‌های بیرونی هموارتر شد و در همین روزگار بود كه بیرونی كتاب قانون مسعودی را به نام سلطان مسعود غزنوی نوشت كه دانش‌نامه‌ای از دانسته‌های اخترشناسی تا آن زمان است.سلطان مسعود به پاس كوشش او در نگارش آن كتاب، پاداش از زر و سیم برای او فرستاد،اما بیرونی همه‌ی آن را به خزانه بازگرداند و به مسعود گفت كه از آن بی‌نیاز است، چرا كه دیر زمانی را به‌ناچار به قناعت گذرانده است و اكنون به این شیوه خو گرفته و ترک آن برایش بسیار سخت است.بیرونی در زمان مودودبن‌مسعود نیز از پشتیبانی پادشاه غزنوی برخوردار بود و كتاب دستور و كتاب الجماهر خود را به نام او نوشته است.
سرانجام،بیرونی در سال‌های آغازین فرمان‌روایی جانشین مودود، در رجب 440 هجری قمری در 77 سالگی در غزنه درگذشت. ابوالحسن‌علی‌بن‌عیسی،فقیه نام‌داری كه در لحظه‌های پایانی بر بالین او بود، نوشته است كه: "آن‌گاه كه نفس در سینه‌ی او به شماره افتاد،بر بالین او حاضر آمدم و در آن حال از من پرسشی فقهی پرسید.گفتم اكنون چه جای این پرسش است. گفت ای مرد كدام یک از این دو كار بهتر است، این مساله را بدانم و بمیرم یا نادانسته از دنیا بروم؟ و من آن مساله را بازگفتم و فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز بخشی از راه را نپیموده بودم كه شیون از خانه‌ی او برخاست."

حکومتهای هم دوره

در زمان بیرونی،سامانیان بر شمال‌شرقی ایران شامل خراسان بزرگ‌تر و خوارزم به پایتختی بخارا،زیاریان بر گرگان و مازندران و مناطق اطراف،بوئیان بر سایر مناطق ایران تا بغداد،بازماندگان صفاریان بر سیستان و غزنویان بر جنوب ایران خاوری(مناطق مرکزی و جنوبی افغانستان امروز) حکومت می‌کردند و همه آنان مشوق دانش و ادبیات فارسی بودند و سامانیان بیش از دیکران در این راه اهتمام داشتند.بیرونی که در جرجانیه خوارزم نزد ابونصر منصور تحصیل علم کرده بود، مدتی نیز در گرگان زیر پشتیبانی مادی و معنوی زیاریان که مرداویج سر دودمان آنها بود به پژوهش پرداخته بود و پس از آن تا پایان عمر در ایران خاوری آن زمان به پژوهش‌های علمی خود ادامه داد.با این که محمود غزنوی میانه بسیار خوبی با بیرونی نداشت و وسایل کافی برای پژوهش،در اختیار او نبود ولی این دانشمند لحظه‌ای از تلاش برای تکمیل تحقیقات علمی خود دست نکشید.

پدر جغرافیای نوین و دانش تجربی

ابوریحان بیرونی خوارزمی نابغه ‏ی بزرگ ایرانی،همان کسی است که سده‏ ها پیش،پدران اروپاییان به هنگامه‏ ی نوزایی(رنسانس)،او را به انگیزه‏ ی بهره‏مندی از نگرش‏های دانشی‏اش گرامی داشته اند.
این شگفت ترین مرد روزگاران،به گونه ‏ی چشمگیری بر تمامی دانش‏ های دانشگاهی روزگار ما همچو: تاریخ، ادبیات،فلسفه،طبیعیات،ریاضیات،هندسه و ستاره شناسی چیرگی داشته است.

»بیرونی بزرگترین نابغه‏ای است که تاریخ نشان داده است.» (ادوارد زاخاو- Edvard saxchau(

1.از هم میهنان بیرونی چه کسی او را می شناسد؟!

ابوریحان محمد پوراحمد بیرونی خوارزمی (362-440ه) نابغه‏ی بزرگ «ایرانی» و نه عرب!، همان کسی است که سده‏ها پیش، پدران اروپاییان به هنگامه‏ ی نوزایی(رنسانس(،او را به انگیزه‏ ی بهره‏مندی از نگرش‏های دانشی‏اش:«استادبیرونی«=«maitr ALbiron» میخواندند.و دیدگاه‏هایش را رای پایانی هر گفتگو کارشناسی در اروپا به شمار می بردند.و سال‏ها پیش از آن که ما در این جستار به شناسایی او برای فرزندان امروزیش بپردازیم،تمامی پژوهش‏هایش را با اشتهایی سرشار می بلعیدند؛و پس از پشت سرگذاشتن دادگاه‏های کلیسیای)انکیزیسیون)،اندیشه‏ هایش را دوای توشه‏ ی بی خردی و یک‏سونگری (تعصب) می ساختند!
او که در شهر «بیرون» (از بخش‏های خوارزم) دیده به دیدار گشوده بود،شاگردی و پژوهش را در خوارزم به انجام رساند و به گفته‏ی نامه‏ی دانشوران:در تمام مدت تحصیل و تعلیم،نه زبانش از بیان فراغت یافت و نه دستش از قلم.ابوریحان از آموزشدیدگان راستین آموزه‏های ابونصر پور علی پور عراق ریاضی دان نامبردار زمان خود بود.و پس از چندی به دربار شمس المعالی قابوس پور وشمگیر رفته و در نزد او جایگاه ویژه‏ای یافت و نگارش: «آثارالباقیه» را که بسیار از آن خواهیم گفت به نام او (به سال 391) ساخت.
گفته‏اند سالی نیز به همراه محمود غزنوی به دیار هندوستان شد.
نگارنده،درباره‏ ی سفر فرزانه ‏ی پژوهنده‏ ی خوارزمی به هندوستان گمانی ندارم، اما این که در ملازمت محمود نادان ترک نژاد بسر می برده، سخت بیمناکم.
درهرروی،بی‏گمانیم که سرگذشت و پژوهش‏های شگفت ابوریحان در میان هندوکان و بررسی جهان بینی‏ های ایشان و آموختن و بررسی سنسکویت،سبب نگارش شاهکاری شگفت آور به نام «تحقیق ماللهند» می گردد؛ که از چگونگی آن نیز خواهیم گفت.
در سرتاسر سرگذشت زندگی ابوریحان بیرونی سخن از پژوهش و سفرو آزمایش است و سخن از چگونگی پژوهش و آزمایش‏ های او ورخنه‏ی شگفت انگیزش بر دانش امروز بیشتر از روایت همیشگی فراز و نشیب زندگانی او، شایسته‏ی ارزشی امروزی است.
تردید نکنید!،بیرونی مرد امروز است،نه مرد دوران محمودی.

2.دیدگاه‏های ابوریحان بیرونی :

این شگفت ترین مرد روزگاران، به گونه‏ی چشمگیری بر تمامی دانش‏های دانشگاهی روزگار ما همچو: تاریخ،ادبیات،فلسفه،طبیعیات،ریاضیات،هندسه و ستاره شناسی چیرگی داشته است.
»
وی معتقد بوده است که همراه با هر گونه استدلال علمی،آزمونی نیز بایستی انجام شود تا درستی یا نادرستی نقل قول‏ها و برداشت‏ها و استدلال‏ها معلوم گردد به کار گرفتن روش‏های تجربی در علوم که از نوآوری‏های ابوریحان بیرونی است،چندین سده بعد در اروپا توسط دانشمندان دیگری چون بیکن و دِکارت پیشنهاد شد و شالوده‏ی روش علمی امروزی را تشکیل داد.
ابوریحان بیرونی صاحب متجاوز از 113 کتاب و مقاله است که در زمینه‏ های علم هیئت،نجوم، فیزیک،دستگاه‏های علمی،گاه شماری،ادبیات و مذهب و غیره نوشته است

بیرونی درپژوهشی بسیار ارزشمند با نام «لمعات «در علم مناظر)در زمینه‏ ی دانش نورشناسی (Optic)،به ویژه ساختار نـور،بررسی‏های بسیار گرانسنگی را بر دوش دارد.
ابوریحان در چگونگی دیدن اجسام به وسیله‏ ی چشم،برابر با نگره‏ی ابن هیثم است که: پرتو نور از جسم دیده شده(مرئی) به چشم باز میگردد.و نکته‏ ی شگفت انگیز این که در این بررسی بیرونی سرعت نور را پیش از شتاب آوا(صدا) دانسته که دانش غربی چند سده پس از ابوریحان بدان دست یافت.
او گونه‏ ی بالارفتن آب‏ها را از فواره‏ ها و چشمه‏ ها بیان کرده و روشن کرده است که چگونه چشمه‏ ها جوشان می‏شوند و چگونه می توان آب‏ها را از ژرفای چاه‏ها و چشمه‏ ها به قلاع و منارها جریان داد.
او برابری و ترازمندی خط روی دریاها و آب‏های زیرزمینی را با اندازه‏ی روی زمین در کانون‏های گوناگون بررسی کرده است.
او اندازه‏ی روی زمین رابه دست آورده و در بخش پایانی کتاب «اسطرلابات» معادله ‏هایی برای اندازه گیری نیمکره ‏ی زمین آورده که دانشمندان غربی این معادله‏ ها را به نام او نوشته ‏اند.
او ماه و سال و روزهای هفتگانه را در میان اقوام و تمدن‏های گوناگون بیان کرده و تاریخ بسیاری از کشورها را گزارش داده و درازای سرزمین‏های گوناگون را از روز کسوف ماه و دیدن آن در سرزمین‏های دیگر به دست آورده است.
او نخستین کسی است که همانند دانش امروزی، جغرافیا را بررسی کرده و تجربه و بررسی را در این رشته پذیرفته و اساس علم طبیعی را بر پایه‏ی ریاضی استوار ساخته است.
»
بیرونی در زمینه‏ی نقشه برداری نیز روش‏های ابداعی خاصی داشته که بر اساس تلفیق دانش‏های ریاضی و هندسه استوار بوده است.عرض جغرافیایی شهر بلخ که توسط بیرونی اندازه گیری شده برابر 41/36 درجه است که با سنجش امروزی (45/36 درجه) نزدیکی شگفتی دارد.پیش از وی،خوارزمی این عرض جغرافیایی را برابر40/38 درجه تعیین نموده بوده است. بیرونی اندازه نصف النهار زمین را برابر 4/11062 کیلومتر تعیین نموده که آن نیز با توجه به مقدار دقیق امروزی)0/11110 کیلومتر) دارای دقت فوق العاده‏ای است.روش ابداعی بیرونی در مساحی مبتنی بر تعیین و اندازه گیری زاویه انحطاط افق است. غربیان پیش از آن به این شیوه برخورد کنند ابداع این روش را به شخصی به نام رایت در قرن هفدهم میلادی نسبت می داده‏اند
هزار سال پس از بیرونی:«انیشتین معتقد است که جسم از ذرات بسیار ریزی تشکیل شده است و نام آن ذرات را «فوتون« نهاد.و ابوریحان عیناً همین نظر را داده است و نام آن ذرات را «اجزاء لطیفه» نهاده است
در همین روند استاد عبدالحمید نیرنوری می نویسد: «ابوریحان به آزادی هر چه تمامتر درباره‏ی امکان گردش زمین به دور خورشید صحبت می کرد و در پاسخ آنهایی که زمین را ساکن می دانستند و استدلال میکردند...،می‏ گفت: کسانی که زمین را متحرک و خورشید را ساکن فرض می کنند، گویند علت این که اشیایی که در سطح زمین است به فضا پرتاب نمی شود این است که قوه‏ای در مرکز زمین است که اشیا را به سوی خود جذب و در حین حرکت زمین مانع پرتاب اشیا به فضا می شود...و این گفته مربوط به صدها سال پیش از نیوتون و داستان ساختگی افتادن سیب از درخت و کشف قوه‏ی جاذبه توسط او با همین افتادن سیب از درخت است و چنان که دیده می شود قرن‏ها پیش از کوپرنیک و گالیله موضوع گردش زمین به دور خورشید به آزادی و بدون هیچگونه مخالفتی از طرف روحانیون اسلامی مورد فحص و بحث قرار می گرفت
ابوریحان ویرایش‏هایی در گاهشماری انجام داد که از ویرایش‏های پاپ گریگوری که شش سده پس از او انجام گرفت درست تر و برتر است.او به گردش،نیروی گرایش،و گرد بودن زمین و گردندگی آن به دور کانون خود،و گردش سالانه دور خورشید که شش سده پس از آن کپرنیک، کپلر و نیوتون به آن پی بردند،پرداخته است.
قانون وزن ویژه و وزن ویژه‏ی 18 گونه از سنگ‏های گرانبها را در فیزیک نمایان و جدولی در این باره ساخته است.همچنان که او فرهنگ نامه‏ای بزرگ نیز در هیئت و ستاره شناسی و ریاضی دارد که همواره دانش اروپایی از آن بهره‏مند بوده است.
این شگفت ترین نابغه‏ ی روزگاران روش سنجش و شمارشِ نتیجه‏ ی جمع تصاعدی هندسی را پیدا کرد،روش کار چاه آرتزین (چاه‏ های آبفشان – فوراه) را به نیکی بررسی کرد.شعاع دایره ‏ی زمین را اندازه گرفت،و شیب مدار خورشید را در برابر سطح استوا با نبود ابزارهای امروزی، 23 درجه و 35 دقیقه اندازه گیری کرده و امروزه 23 درجه و 27 دقیقه اندازه گیری می شود!
و به همین انگیزه ‏ها او را مرد امروز می نامیم.

.3نگاهی به برخی از نوشتارهای ابوریحان:

آثار الباقیه عن القرون خالیه:

که با ترجمه ‏ی انگلیسی: chronology of Arcient Nations در اروپا منتشر شده،از بزرگترین شاهکارهای تاریخ‏ نویسی جهانی است که همچنین در بخشی از آن به بررسی ریشه‏ ها و روش «تسطیح کره»(stereoyraphic projection) نیز پرداخته ودرآن راه پاسخ مبتکرانه و تازه‏ای را برای نگاشتن نقشه‏ های جغرافیایی به دست می‏دهد.و برابر با نگارش او آشکار می شود که بی گمان این ابوریحان بوده که نقشه‏ ی «مرکاتور» (Gerard kremer mercator) را که پایه ‏ی آن تسطیح استوانی است،نخستین بار ساخته است.
و اگر همه‏ ی کوشش‏ های بیرونی را در این دفتر همچون کاوش در تاریخ و سرگذشت و گاهشماری‏ های سرزمین‏های باستانی و...را کنار گذاریم،تنها همین کار بزرگ،برجستگی اندیشه و دانش او را در بستره‏ ی دانش امروز نشان میدهد.
آثارالباقیه در 1887م به وسیله‏ ی ادوارد زاخائو در لندن منتشر شد.

تحقیق ماللهند من مقبوله مقولة فی العقل اومرذولة:

که به راستی نماد پیشرفت شگفت انگیز دانش زمین شناسی در میان دانشمندان مسلمان در روند سفرهای گوناگون آنان به گوشه گوشه‏ ی جهان و شناسایی سرزمین‏های گوناگون به شمار می رود و نتیجه‏ ی کوشش ابوریحان پیرامون نگرش‏های ریاضی و ستاره شناسی هندی و اندیشه ها و جهان بینی‏ های هندوکان و ویژه گی‏های جغرافیایی و زمین شناخت این سرزمین است.
نگرش میسیو رینود(m.Reinaud) در 1839م.به این کتاب بر اساس نسخه ‏ی خطی بود که به سال 1816 م در آرشیو ملی پاریس شماره خورده بود.
او در6-1844 در روزنامه ‏ی آسیایی،جستارهایی با نام:نامه‏ های منتشر نشده ‏ی جغرافیایی و تاریخی و علمی به عربی و فارسی درباره‏ی هند،منتشر کرده در 1849آنها را به گونه ‏ی یک گفتار جداگانه چاپ کرد.این گفتار دارنده ‏ی بخش‏ های 18، 40و 41 از «تحقیق ماللهند» است.
ژول مول در 1860 به انجمن آسیایی پاریس پیشنهاد کرد که نشر و ویرایش «ماللهند» را به چندین تن واگذار کنند.
الکساندر فون‏هامبلت (Alexander von Hambolot) در آلمان نخستین کسی است که فهرستی از دانش‏های تجربی و زیست شناخت و گفتارهای وابسته به آن را با نام «cosmos»(= هماهنگی،نظم) در 1847 به نگارش درآورد و در آن دیدگاه همه کارشناسان و دانشمندان را به تحقیق ماللهند گرایش داد.
و بی گمان به وسیله‏ ی این کوشش ابوریحان بود که مغرب زمین به شناخت هندوستان رسید.
چنان که بر نگره‏ی ویلیام دورانت :
«
کتاب تاریخ الهند بیرونی یکی از بزرگترین پژوهش‏های علمی ادبیات قرون وسطی می باشد

القانون المسعودی فی الهیئته و النجوم:

یک دانشنامه‏ی ستاره شناسی،جغرافیا،هیئت،و ریاضی در یازده بخش که بهترین گواه پیشرفت علمی دانشمندان ستاره شمار مسلمان به شمار می رود و بیرونی در آن کوشیده تا جنبش پیچیده ‏ی سیاره‏ ها را بررسی کند.
»
بیرونی در کتاب القانون المسعودی به ابتکارهای شگفتی دردانش مثلثات دست زده و معادل ه‏ای)فرمول) برای بسط سینوس یک زاویه به دست آورده که هرگاه به علایم جدید نمایش دهیم ملاحظه خواهیم کرد که فرمول بیرونی نزدیکی زیادی به معادله‏ی نیوتون دارد و جدایی آن دو بسیار کم است
بیرونی در«القانون المسعودی در هماهنگی اندازه‏های جغرافیایی (Geographilal coordinates) هرگونه بی گمانی و یقین و پیروی و تقلید را کنار زده و تنها بر پایه‏ ی آزمایش و پژوهش و تجربه استوار گشته است.به همین انگیزه جدول‏های ساخته شده بسیار شایسته‏ ی نگرش‏اند و به همین سبب نیز زکی‏ولید طوفقان (پژوهشگر ترک) بخش جدول‏ها را جداگانه به پیوست بخش‏هایی از چند نامه‏ ی دیگر بیرونی منتشر ساخت.و پس از آن دکتر جورج سارتون در نشریه‏ ی«Isis» (4-1943،ش 34) آن را از نگاه علمی سنجید.
القانون المسعودی در 1929 م به وسیله‏ ی دانشگاه اسلامی علیکره (هند) به انگلیسی ترجمه شد که سبب پژوهش‏هایی در این باره از سوی کارل شوی گشت.
از این کتاب دو نسخه ‏ی خطی(در کتابخانه‏ ی برلین و گنجینه‏ ی بریتانیا)در دست است.ماکس کراوزه
(max Krause)
خاورشناس آلمانی با برابری هفت نسخه‏ ی قدیمی تر از نسخه‏ ی آکسفورد آن را ویرایش و منتشر کرد و همان نسخه به کوشش شادروان مولانا ابولکلام آزاد (وزیر فرهنگ هند) در 6- 1954 در سه دفتر در حیدرآباد (دکن) منتشر شد.

تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن:

درباره‏ی جغرافیا در رشته‏ی ریاضی بررسی‏ هایی شده و در آن به پژوهش‏ هایی همچو اندازه گیری شعاع زمین و ویژه گی‏های اندازه‏ های جغرافیایی سرزمین‏ها و... پرداخته است.
بنابراین برخی بر این نگره‏اند که او را می باید بنیانگذار دانش «ژئودزی» (Geodesie) بدانیم.
این پژوهش به وسیله‏ی جمیل علی به انگلیسی ترجمه و از سوی دانشگاه امریکایی بیروت در 1968 منتشر شده است.

کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم:

بیرونی درباره‏ی ستاره شناسی و اخترماری به سال 420 هجری در غزنین این پژوهش را به خواهش دختر حسین خوارزمی انجام داد که به راستی درآمدی شگفت بر دانش ستاره شماری است.و در آن چهار دانش کلیدی در نجوم:هندسه،ریاضی،هیئت و احکام (و یک فن کوچک: استرلاب) را به گونه‏ی بسیار ستایش برانگیز بررسی کرده است.و نگرش‏هایی همچو:فراز و فرود خورشید،چگونگی شب و روز،سپیده و شفق،ساعت‏ها،اندازه‏ی میانه‏ی روز،منطقه البروج، اندازه.

سال‌شمار زندگی ابوریحان بیرونی

362 قمری/351 خورشیدی: روز پنج‌شنبه سوم ذی‌الحجه/هجدهم دی‌ماه در روستایی بیرون شهر كاث به دنیا آمد.
368
قمری/357 خورشدی: در مكتب شهر جرجانیه برای یك‌سال درس خواند.
369
قمری/ 358 خورشیدی: درسش را در مكتب روستا ادامه داد.
379
قمری/ 358 خورشیدی: در هفده سالگی به اندازه‌گیری ارتفاع نیم‌روزی خورشید در شهر كاث پرداخت.
385
قمری/373 خورشیدی: انقلاب تابستانی را در دهكده‌ای در جنوب شهر كاث رصد كرد.
387
قمری/375 خورشیدی: روز شنبه یازدهم جمادی‌الاول/ 7 خردادماه، خورشید گرفتگی را رصد كرد.
391
قمری/379 خورشیدی: كتاب آثار الباقیه را در گرگان به نام قابوس‌بن‌وشمگیر آل‌زیار نوشت.
393
قمری/381 خورشیدی: روز شنبه چهاردهم ربیع‌الثانی/ 6 اسفند ماه و روز یك‌شنبه سیزدهم شوال/29 مرداد، دو ماه‌گرفتگی را در گرگان رصد كرد.
394
قمری/382 خورشیدی: روز یك‌شنبه دوازدهم شعبان/ 20 مردادماه، ماه‌گرفتگی را در جرجانیه رصد كرد.
408
قمری/ 396 خورشیدی: همراه سلطان محمود غزنوی از جرجانیه به غزنه رفت.
409
قمری/397 خورشیدی: عرض جغرافیایی جیخور، در نزدیكی كابل،را با كمك شاقول اندازه گرفت.
412
قمری/400 خورشیدی: اعتدال بهاری و پاییزی و انقلاب تابستانی و زمستانی را در شهر غزنه رصد كرد.
416
قمری/404 خورشیدی: نگارش كتاب تحدید نهایات الاماكن را به پایان رساند.
418
قمری/ 405 خورشیدی: رساله‌ی استخراج‌الاوتار‌ فی‌الدایره را نوشت.
420
قمری/407 خورشیدی: نگارش كتاب التفهیم لاوائل‌الصناعه‌التنجیم را به پایان رساند.
421
قمری/ 408 خورشیدی: كتاب تحقیق‌ماللهند را نوشت و رساله‌ی قانون مسعودی را به سلطان مسعود غزنوی هدیه داد.
425
قمری/ 412 خورشیدی:فهرست كتاب‌ها و نوشته‌های محمد‌بن‌زكریای رازی و فهرست 113 جلد كتاب خود را نوشت.
442
قمری/429 خورشیدی: روز جمعه سوم رجب/6 آذرماه، به سوی پروردگار خود رفت.

پژوهش‌های بیرونی

بیرونی از آن دسته از دانشمندان بوده است كه تنها به گفته‌ها و نوشته‌های دانشمندان پیش از خودبسنده نمی‌كرده وبارها نظریه‌های دانشمندان پیش ازخود،به‌ویژه ارسطو،رابه چالش ‌كشیده است.او برای درستی سخنان دیگران و بررسی نظریه‌های خود به مشاهده‌ی دقیق پدیده‌ها و آزمودن آزمودنی‌ها،حتی اگر از باورهای مردمان باشد،می‌پرداخت.برای نمونه،در كتاب الجماهر خود چند آزمایش را شرح میدهد كه برای بررسی علمی دو باور عامیانه انجام داده است. او زهرآگین نبودن الماس را با خوراندن آن به سگی می‌آزماید و نشان می‌دهد كه آن سگ پس از چند روز هم‌چنان سالم می‌ماند.هم‌چنین،گردن‌بندی از زمرد بر گردن ماری می‌اندازد و نشان می‌دهد كه مار با دیدن زمرد نابینا نمی‌شود و این كار را در 9 ماه و در گرما و سرما می‌آزماید و سرانجام به شیرینی می‌نویسد كه اگر این كار بینایی آن مار را افزایش نداده باشد،چیزی از بینایی آن نكاسته است.
بیرونی در آزمایش‌های خود مانند یک پژوهشگر امروزی می‌كوشد هنگام مقایسه‌ی ویژگی دو ماده،دیگر شرایط را برای آن‌ها یكسان سازد.برای نمونه،او برای بررسی این نظریه‌ی ارسطو كه آب گرم از آب سرد زودتر یخ می‌بندد،چنین آزمایشی انجام میدهد:"من دو ظرف یک شكل و یک اندازه برگرفتم و در هر دو ظرف، مقداری برابری از یک آب،یكی گرم و دیگری سرد،ریختم و هر دو ظرف را در هوای سرد و خشک نهادم.سطح آب سرد یخ بست،در حالی كه درآب گرم هنوز گرمایی باقی مانده بود.این را دیگر بار آزمودم،باز هم‌چنان شد."شگفت‌آور این كه برخی از دانشمندان ایرانی كه مقاله‌ها و كتاب‌هایی درباره‌ی هواشناسی نوشته‌اند،نظر او را نادرست دانسته و بی آن‌كه دلیل روشنی برای سخن خود بیاورند،تنها به این خاطر كه ارسطو و ابن‌سینا بر نظر دیگری هستند،او را به فهم نادرست متهم كرده‌اند.
بیرونی نخستین دانشمندی است كه در همه‌ی نوشته‌های خود به پیشینه‌ی تاریخی و مقایسه‌ی نظرهای دانشمندان پیش از خود در هر موضوع مورد نظر می پردازد.گاه نیز كتاب‌هایی را فقط به خاطر تاریخ علم نگاشته است.برای نمونه،در الاثار الباقیه كه در گاهشماری و شناخت زمان است،به معرفی گاهشمارهای ملت‌های گوناگون،هندی،عربی،یونانی،یهودی و ایرانی می‌پردازد یا در كتاب تمهید المستقر و التحلیل و التقطیع،كه در اخترشناسی است، از چگونگی به دست آوردن شاخص‌ها گوناگون اخترشناسی در 3 مكتب یونانی،هندی و ایرانی و میزان تاثیرپذیری دانشمندان گوناگون از آن‌ها سخن می‌گوید.از این رو،بررسی نوشته‌های او راه تازه‌ای برای پژوهشگران تاریخ علم گشوده است تا دگرگونی علم را طی سده‌های دراز پی‌گیری كند.برای نمونه،اشاره‌ی او به گردهمایی اخترشناسان دوران انوشیروان برای تصحیح زیج‌ شاه،پژوهشگران تاریخ علم را از وجود دست‌كم دو نگارش از زیج شاه آگاهی داده است.
از دیگر ویژگی‌های پژوهشی بیرونی آشنا بودن به چند زبان است.او فارسی،تركی،عربی، عبری،سریانی و سانسكریت را به‌خوبی می‌دانسته و با زبان یونانی نیز آشنایی داشته است. او به‌خوبی دریافته بود كه برای پژوهش در فرهنگ مردمان و دانش تمدن‌های گوناگون،باید نخست زبان آنان را فراگرفت و بهره‌گیری از مترجم یا كتاب‌های ترجمه شده،در پژوهش‌های دقیق چندان راه‌گشا نیست.از این رو،نخستین كاری كه در سفر به هند كرد،یادگیری زبان سانسكریت بود و چنان كه خود گفته است آن را به دشواری اما با پشتكار یاد گرفت:"پس از به خاطر سپردن یك كلمه،چون آن را تكرار می‌كردم و كوشش فراوان به كار می‌بستم كه حرف‌های آن از مخرج خود ادا شود،باز هندیان نمی‌فهمیدند چه می‌گویم.به‌ناچار از نو كوشش می‌كردم كه درست تلفظ شود."سرانجام،در آن زبان چنان مهارت یافت كه چند كتاب را از سانسكریت به عربی ترجمه كرد و بنا به نوشته برخی نویسندگان،چند كتاب را نیز از یونانی به سانسكریت بازگرداند.

پژوهش‌های زمین‌شناسی

در میان نوشته‌های زمین‌شناختی نویسندگان مسلمان، كم‌تر كتابی به درستی و علمی بودن آثار بیرونی می‌رسد.او طی سفرهای گوناگونی كه به سرزمین‌های آسیای غربی و به‌ویژه هندوستان داشته است،پیرامون ناهمواری‌های زمین‌شناختی و ساختمان كوه‌ها به پژوهش پرداخته و به كشف‌هایی نیز دست یافته است.هم‌چنین،به روش نوآورانه برای اندازه‌گیری چگالی كانی‌ها و فلزها دست پیدا كرده بود و توصیف علمی او از چاه‌های آرتزین نیز معروف است.در ادامه به شرح گوشه‌هایی از پژوهش‌های زمین‌شناختی او می‌پردازیم.
توصیف‌های زمین‌شناختی.بیرونی به ماهیت رسوبی حوضه‌ی رود گنگ پی برده و در ماللهند پیرامون آن چنین نوشته است:"یكی از این دشت‌ها در هندوستان است كه از جنوب به اقیانوس هند میرسد و در سه سوی دیگر،كوه‌ها آن را فراگرفته‌اند و آب‌های آن كوه‌ها به آن می‌ریزد.ولی اگر خاک هندوستان را با چشم خود ببینی و درباره‌ی ماهیت آن فكر كنی و اگر سنگ‌های گردی را در نظر بگیرید كه هر اندازه كه زمین را عمیق‌تر بكنید بازهم آن‌ها را خواهید یافت،سنگ‌هایی كه در نزدیكی كوه‌ها و آن‌جاها كه رودها جریان تندی دارند بزرگ‌تر است و هر چه از این كوه‌ها دورتر می‌شوید و به آن‌جاها برسید كه رودها كندتر پیش می روند،كوچک تر می‌شوند و از آن‌جا كه رودها حالت ایستاده پیدا می‌كنند و به مصب دریا نزدیک می‌شوند این سنگ‌ها خرد می‌شوند و به صورت دانه‌های شن در می‌آیند، اگر همه‌ی این‌ها را در نظر بگیرید ناگزیر به این باور می‌رسید كه در روزگاری هندوستان دریا بوده است و این دریا به تدریج با رسوب‌های این رودها پر شده است."
بیرونی از دگرگونی‌های زمین‌شناختی كه درگذشته رخ داده نیز به‌خوبی آگاه بوده است، چنان‌كه در شرح زمین‌شناختی بیابان عربستان و بیابان شنی خوارزم در كتاب تحدید نهایات خود به گوشه‌هایی از دانسته‌های خود اشاره كرده و از فسیل‌ها به عنوان شاهدی بر نظریه‌های خود بهره می‌گیرد:"این بیابان عربستان كه می‌بینیم،نخست دریا بوده و سپس پر شده است و نشانه‌های آن هنگام كندن چاه‌ها به دست می‌آید...و هم‌چنین سنگ‌هایی بیرون می‌آید كه چون آن‌ها را بشكنند، صدف‌ها و حلزون‌ها و چیزهایی كه گوش‌ماهی نامیده‌ می‌شود به نظر می رسد كه یا به حال خود باقی است یا آن‌كه پوسیده و از میان رفته و جای خالی آن‌ها به شكل اصلی دیده می‌شود.از این چیزها در باب‌الابواب بر كرانه‌ی دریای خزر نیز هست...و چنین سنگی را كه درمیان آن گوش‌ماهی است در بیابان شنی میان جرجان و خوارزم نیز می‌بینیم.این بیابان در گذشته هم‌چون دریاچه‌ای بوده است،چه گذرگاه جیحون یعنی نهر بلخ بر آن بوده... سپس در گذرگاه آن بستگی پیدا شده و آب آن به سرزمین‌ها قوم غز پیچید و كوهی راه را بر آن گرفت كه اكنون شیطان‌شیر خوانده می شود..."
چگالی كانی‌ها.ابوریحان دركتاب الجماهر فی معرفه الجواهر به شرح فلزها وجواهرهای قاره‌های آسیا، اروپا و آفریقا می‌پردازد و ویژگی‌های فیزیكی ماند بو، رنگ، نرمی و زبری حدود 300 نوع كانی و مواد دیگر را شرح میدهد و نظریه‌ها و گفتارهای دانشمندان یونانی و اسلامی را درباره‌ی آن‌ها بیان می‌كند.او چگالی‌سنج دقیقی اختراع كرد و چگالی كانی‌های شناخته شده را اندازه‌گیری كرد.اندازه‌گیری‌های او با اندازه‌گیری‌های امروزی،كه با ابزارهای پیشرفته انجام می‌شود،چندان تفاوتی ندارد.شرح دستگاه چگالی‌سنج او در كتابی با نام "مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم" آمده است.

مقایسه‌ی اندازه‌گیری چگالی كانی‌ها به روش بیرونی و روش‌های امروزی

كانی

اندازه‌گیری بیرونی

اندازه‌گیری امروزی

طلا

26/19

26/19

جیوه

74/13

56/13

مس

92/8

85/8

برنج

67/8

4/8

یاقوت آسمانی

97/3

09/4-01/4

یاقوت سرخ

85/3

14/4-95/3

لعل

58/3

7/3-5/3

زمرد

75/3

75/3-65/3

عقیق سرخ

56/2

8/2-5/2

لاجورد

6/2

8/2-4/2


دستگاه چگالی‌سنج بیرونی كه بر اصل ارشمیدوس كار می‌كرد،تشكیل شده بود از یک ظرف آب كه میزابی ظریف به آن وصل كرده بود و ترازویی كه یک كفه‌ی آن درست زیر میزاب جای گرفته بود و در كفه‌ی دیگر آن صد مثقال از كانی مورد نظر را می‌گذاشت.سپس برای به تعادل رسیدن ترازو،در كفه‌ای كه زیر میزاب جای داشت،آب می‌ریخت.آن‌گاه،وزن و حجم آب را می‌سنجید تا به جرم‌ حجمی(چگالی) كانی مورد نظر دست یابد.او به درستی دریافته بود كه خلوص و دمای آب به كار رفته در این آزمایش‌ها،در چگالی آن اثر دارد و از این رو،برای آزمایش‌های خود همواره از جای مشخصی از رود جیحون و آن‌هم درآغاز پاییز آب بر می‌داشت.او پس از رفتن به غزنه،همین آزمایش‌هارا با آب رودخانه‌ی غزنه انجام داد.شرح این پژوهش‌ها دركتاب میزان‌الحكمه‌،اثر ابوالفتح عبدالرحمن خازنی،آمده است.
چاه‌های آرتزین. بیرونی در آثار الباقیه درباره‌ی فوران آب از برخی چشمه‌ها و چاه‌ها چنین می‌گوید: "اما فوران چشمه‌ها و صعود آب به سمت بالا،علتش این است كه خزانه‌ی آن از خود چشمه‌ها بالاتر جای دارد،مانند فوران معمولی و گرنه آب هرگز به سوی بالا جز این كه منبع آن بالاتر باشد، نخواهد رفت...بسیاری از مردم كه چون علت امری طبیعی را ندانند،به همین اندازه كفایت می‌كنند كه بگویید الله اعلم،مطلبی را كه ما گفته‌ایم انكار كرده‌اند و یكی از آنان با من به منازعه پرداخت...البته ممكن است آب به قله‌ی كوه هم برود،به شرط آن كه قله‌ی كوه از منبع و مخزن آب،پایین‌تر باشد."
اندازه‌گیری قطر و محیط زمین. در كتاب قانون مسعودی نوشته است: " در سرزمین هند، كوهی را مشرف بر صحرای همواری یافتم كه همواری آن همسان همواری سطح دریا بود.بر قله‌ی آن محل برخورد ظاهری آسمان با زمین،یعنی دایره‌ی افق را اندازه گرفتم كه از خط مشرق و مغرب به اندازه‌ی اندكی كم‌تر از ثلث و ربع درجه،انحطاط داشت و من آن را 34 دقیقه محسوب داشتم. سپس ارتفاع كوه را از طریق رصد كردن قله‌ی آن از دو نقطه الحجر این قله،كه بر یک امتداد بودند، اندازه گرفتم كه مساوی ششصد و پنجاه و دو ذراع در آمد...و چون حساب كردم، تقریبا 58 میل درآمد و از این‌جا به درستی اندازه‌گیری منجمان مأمون اطمینان یافتم."او در پایان كتاب اسطرلاب،روش ریاضی به دست آوردن شعاع،محیط،مساحت و حجم كره‌ی زمین را شرح داده است.

پژوهش‌های جغرافیایی

بیرونی در پژوهش‌های جغرافیایی خود از نظرهای دانشمندان یونانی و دانش جغرافیایی هندوان و ایرانیان باستان و نیزجغرافی‌دان‌ها و جهان‌گردان پیش ازخود در دوره‌ی اسلامی،مانند ابن‌خرداد به،یعقوبی و مسعودی،یاد كرده و خود نیز پژوهش‌های جغرافیایی دقیقی داشته است. او در به دست آوردن طول وعرض جغرافیایی شهرهاكوشش‌های فراوانی كرده ودركتاب قانون مسعودی، طول و عرض جغرافیایی بیش از 600 نقطه‌ی جغرافیای را نوشته است.همان‌طور كه پیش از این گفته شد،او با همكاری ابوالوفای بوزجانی،ریاضی‌دان ایرانی ساكن بغداد،توانست با روش رصد هم‌زمان خورشیدگرفتگی در دونقطه‌ی جغرافیایی،اختلاف طول جغرافیایی بغداد و اورگنج(خوارزم قدیم) را به دست آورد.

مقایسه‌ی اندازه‌گیری‌های بیرونی از طول و عرض جغرافیایی شهرها با اندازه‌گیری‌های امروزی

نام شهر

اندازه‌گیری بیرونی

اندازه‌گیری امروزی

عرض

طول نسبت به تعداد

عرض

طول نسبت به تعداد

دقیقه

درجه

دقیقه

درجه

دقیقه

درجه

دقیقه

درجه

ری

34             35

5             8     

35            35

1                7  

بغداد

25             33

0             0

20            33

0                0

بلخ

40              36

0              21

46            36

24              22

دمشق

30              33

                10-

30            33

 7                8-

غزنین

35              33

22              24

33            33

2                24

نیشابور

10              36

0              15

13            36

23              14 

مكه

40              21

 0               3-

26            21

37               4-

شیراز

36              29

32              8  

38            29

8                 8











بیرونی در رساله‌ی تسطیح الصور،روش‌های رسم كردن نقشه و تصویر كردن كره را بر صفحه، كه پیش از او رواج داشته است،شرح میدهد و نقد می‌كند.سپس،در آثار الباقیه به شرح 3 روش نوآورانه‌ی خود در رسم نقشه می‌پردازد.یكی از روش‌های او،كه خود آن را تسطیح اسطوانی نامیده است،شباهت زیادی به روش تسطیح نیكولوسی دی‌پاترینو دارد كه در سال1660 میلادی منتشر كرد و امروزه نقشه‌های جغرافیایی موسوم به مركاتور بر اساس آن تنظیم می‌شود.از نوآوری‌ها دیگر او در نقشه‌كشی این است كه برای نشان دادن ناهمواری‌ها و موقعیت‌های جغرافیایی زمین،جامع‌تر از پیشینیان خود به استفاده از رنگ‌های گوناگون اشاره كرده است. هم‌چنین،در كتاب التفهیم نقشه‌ای از كره‌ی زمین رسم كرده است كه ارتباط اقیانوس هند با اقیانوس اطلس برای نخستین‌بار در آن نشان داده شده است.از این رو،برخی او را از بنیان‌گذاران دانش مساحی(نقشه‌كشی)و از پیشگامان جغرافیایی ریاضی می‌دانند.

ریاضی و اخترشناسی

از بیش از 150 اثر نوشتاری بیرونی دست‌كم 115 عنوان به ریاضیات،اخترشناسی و موضوع‌های وابسته به آن‌ها اختصاص داشته كه از آن میان فقط 28 اثر به ما رسیده است.هفت جلد از آثار بیرونی پیرامون ریاضیات محض نوشته شده است و بیرونی در آن نوشته‌ها،به‌ویژه در كتاب استخراج الاوتار،همواره برای اثبات قضیه‌ها و مساله‌های ریاضی به روش‌ها گوناگون پرداخته و شباهت‌ها و تفاوت‌های آنها را بیان كرده است.برای نمونه،برای حل نخستین قضیه‌ی یاد شده در آن كتاب،22 شیوه‌ی گوناگون رانوشته است.پنج روش ازخودش وهفده را دیگر را از دانشمندان و ریاضیدان‌های دیگر:ارشمیدوس(سه برهان)؛ ابوسعید محمد‌بن‌علی ضریر جرجانی(دو شیوه)، آذرخور‌بن‌‌استاد جشنس(دو اثبات)؛ ابوسعید سجزی(دو راه حل)؛ قاضی‌ ابوعلی حسن‌بن‌حارث جنوبی(دو شیوه)؛ابونصر منصور‌بن‌علی عراق(دو برهان)؛ ابوعبدالله محمدبن‌احمد الشنی(دو اثبات) و ابوعلی حسن‌بن‌حسین بصری(یک روش(.
بیرونی در بخش هندسه‌ی التفهیم،هنگام تعریف اصطلاح‌هایی مانند جسم،سطح،خط و نقطه،آگاهانه از ترتیب رعایت شده دركتاب هندسه‌ی اقلیدوس پیروی نمی‌كند تا بتواند مفهوم‌ها را برای نوآموزان هندسه به‌خوبی و سادگی شرح دهد. اقلیدوس در مقاله‌ی نخست كتاب اصول خود نخست نقطه و در آخر سطح را تعریف كرده و تعریف حجم را به مقاله‌ی11  واگذار كرده كه هندسه‌ی فضایی از آن‌جا آغاز می‌شود، اما بیرونی عكس آن رفتار كرده است.او نخست جسم را، كه همگان می‌توانند آن را تصور كنند،تعریف می‌كند و سپس اصطلاح‌هایی مانند سطح،خط و نقطه را با كمک آن اصطلاح تعریف شده،بیان می‌كند.این كار او بیش‌تر جنبه‌ی آموزشی دارد و گرنه او از برتری‌ها ساختار و نظم موجود در كتاب اصول اقلیدوس به‌خوبی آگاه بود و باید این كار او را از نظر آموزشی بررسی كرد.برای نمونه تعریف دایره از فصل نخست كتاب التفهیم آورده می‌شود:"دایره چیست؟ شكلی است بر سطحی كه گرد بر گرد او خطی بود كه نام او محیط است و به میان او نقطه‌ای است كه او را مركز گویند و همه‌ی خط‌های راست كه از مركز بیرون آیند و به محیط رسند، هم‌چند(مساوی) یكدیگر باشند."
بیرونی در برخی از آثار خود به ریاضیات كاربردی،به ویژه در موضوع‌های مرتبط با دین می‌پردازد. او روش‌های گوناگون پیدا كردن سوی قبله را شرح می‌دهد و نظرهای دانشمندان پیش از خود را نقد می‌كند.یكی از هدف‌ها او در نگارش كتاب تحدید النهایات الاماكن لتصحیح مسافات المساكن،تعیین درست قبله‌ی غزنه بوده است.آن كار به مثلثات كروی پیشرفته نیاز داشته كه بیرونی در آن مهارت داشته است و كتاب مقالید او را نخستین كتاب كامل در مثلثات كروی می‌دانند.او در كتاب سایه‌ها كوشیده است با روش‌های ریاضی زمان نماز را تعیین كند.او بر این باور بوده است كه بدون بهره‌گیری از اخترشناسی و حساب و هندسه به سختی می‌توان موضوع سایه‌ها را درک كرد و فردی كه این علوم را با دین سازگار نداند،نه تنها با عوام تفاوتی ندارد، بلكه با این دفاع نابجای خود به دین آسیب زده است.او كتاب جداگانه‌ی نیز در تعیین سوی قبله به نام "رساله فی معرفه سمت القبله" دارد.
بیرونی در پژوهش‌های اخترشناسی نیز به پیروی بی‌چون و چند از بزرگان نپرداخته و به رصدها و تجربه‌های شخصی گوناگونی دست زده است، چرا كه به بیان خودش در التفهیم:" همه به اختلاف سخن رانده‌اند،در هر كاری جانب حق و صدق و امانت را رعایت باید كرد." و روح او " جز با مشاهده‌ و تجربه‌ی شخصی آرام نگیرد."و چنین نیز بوده است.برای نمونه،میل كلی(زاویه‌ی میان سطح استوا و سطح مدار ظاهری خورشید) را چند بار در غزنه اندازه می‌گیرد تا خاطرش آسوده شد و دانست كه میل كلی 23 درجه و 35 دقیقه است.این در حالی بود كه پیش از او نیز شخصیت‌های گوناگونی بارها این كار را انجام داده بودند.
در كتاب تحدید به چگونگی تعیین نصف‌النهار،فاصله‌ی میان شهرها و روش‌های رصد می‌پردازند و در این‌جا مانند بسیاری دیگر از پژوهش‌های خود از ریاضیات بهره می‌گیرد.در واقع،او هیچ‌گاه از ریاضیات روی‌گردان نیست و در هر كتابی كه نوشته به شیوه‌ای به ریاضیات پرداخته است.كتاب قانون مسعودی او جامع‌ترین نوشته‌ی اخترشناسی اسلامی است كه زمان درازی مانند كتاب التفهیم او به عنوان كتاب درسی به كار می‌رفت.كتاب اسطرلاب او تاریخچه‌ی ابزارهای اختر شناسی است.بیرونی در این كتاب در كنار پرداختن به معرفی انواع اسطرلاب و شیوه‌ی كار با آنها،تحول فنی این ابزار اخترشناسی را از دوران یونان باستان تا سده‌ی پنجم هجری شرح می‌دهد.به دلیل این گونه كارها می‌توان او را از پیشگامان پژوهش در تاریخ علم نیز دانست.

تاریخ و مردم‌شناسی

بیرونی در بیش‌تر نوشته‌ها خود به تاریخ علم پرداخته است،اما گاهی خود تاریخ نیز برای او مهم بوده است.او كتابی به نام "كتاب المسافره فی اخبار الخوارزم" نوشته بود كه اصل آن از بین رفته است،اما ابوالفضل بیهقی فصل تاریخ خوارزم خود را از روی آن رونویسی كرده و شیوه‌ی كار بیرونی و درستی نوشته‌های او را ستایش كرده است. آن‌چه بیهقی در كتاب خود از تاریخ خوارزم بیرونی آورده است با شرح مختصری از روزگار مامون‌بن‌مامون و رابطه‌ی او با محمود غزنوی وچگونگی برافتادن آل‌مامون آغازمیشود و با شرح برافتادن خاندان آلتونتاش از فرمان‌روایی بر خوارزم پایان می‌پذیرد.
بیرونی در فصل ششم آثارالباقیه ترتیب تاریخی و سالها فرمان‌روایی پیامبران و شاهان بنی‌اسرا ئیل،آشور،بابل،ایران،فرعون‌ها،بطلمیوس‌ها،قیصرها،امپراتوری‌های بیزانس،شاهان اسطوره‌ای ایران و شاهان هخامنشی،اشكانی و ساسانی را بر حسب سال و گاه بر حسب ماه و روز آورده است.او هر جا كه سندهای تاریخی با هم اختلاف داشته‌اند،همه‌ی روایت‌ها،حتی روایت‌هایی را كه نادرست می‌دانسته،آورده است.او به نقد روایت‌ها می‌پردازد و می‌كوشد درست‌ترین آن‌ها را مشخص كند.البته،مانند بسیاری از پژوهشگران دیگر گاهی خود نیز در داوری‌ها به نادرستی می‌افتد.
كتاب ماللهند بیرونی برجسته‌ترین اثر در تاریخ،دین،آداب و دانش هندوان است و از این و می‌توان بیرونی را یكی از پیشگامان مردم‌شناسی و دین‌شناسی تطبیقی دانست.او در این پژوهش مردم‌شناسی خود با دشواری‌ها بسیاری رو به رو بوده است.چرا كه به عنوان یک مسلمان به سرزمینی پا گذاشته است كه مردمش از مسلمانان نفرت دارند و فراگیری زبان آن‌ها نیز بسیار سخت است.با این همه،بیرونی سانسكریت را به‌خوبی می‌آموزد و می‌كوشد با مردم هند و دانایان هندی ارتباط برقرار كند و در پی پژوهش خود به جای جای هندوستان سفر می‌كند.
بیرونی در كتاب ماللهند كوشیده‌است با دید یک كارشناس بی‌طرف به معرفی باورها و آیین‌ها هندوان بپردازد و می‌نویسد:" این كتاب را درباره‌ی باورهای هندوان نوشتم و در حق آنان كه با ما اختلاف دینی دارند،تهمت زدن بی‌اساس را برایشان روا نداشتم و نیز این مطلب را مخالف دین‌داری و مسلمانی خویش نپنداشتم كه كلمات ایشان را،در آن‌جا كه خیال می‌كردم برای روشن كردن مطلب ضرورت دارد، با طول و تفصیل نقل كردم.اگر این گونه نقل‌ها كفرآمیز به نظر می‌رسد و پیروان حق،یعنی مسلمانان،آن را قابل اعتراض می‌دانند،ما این را می‌گوییم كه اعتقاد هندوان چنین است و آنان خود بهتر از هر كسی می‌دانند كه چگونه به این اعتراضات پاسخ دهند."
بیرونی در ماللهند به بررسی تطبیقی باورهای هندوان با ملت‌ها دیگر نیز می‌پردازد.برای نمونه، چون به نظر او یونانیان پیش از برآمدن مسیح(ع)به همان چیزها باور داشتند كه هندوان باور دارند،نظرها و باورهای آن دو قوم را با هم مقایسه می‌كند.در جای دیگری از همین كتاب به مقایسه‌ی جامعه‌ی طبقاتی هند و جامعه‌ی ساسانی می‌پردازد و آن دو را بسیار مانند هم می‌پندارد.هنگام پرداختن به آیین‌های ازدواج هندوان به آیین‌های ایرانیان،یهودیان و عرب‌های دوره ی جاهلی نیز می‌پردازد.بیرونی در الاثارالباقیه نیز به باورها و آیین‌ها گوناگونی كه در میان ملت‌ها و پیروان دین‌ها و فرقه‌های گوناگون دیده می‌شود،می‌پردازد و تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ها را بر می‌شمارد.

نگارش‌های بیرونی

ابوریحان در سال 427 قمری،زمانی كه 63 سال داشت،فهرستی از آثار رازی و نیز فهرستی از آثار خود فراهم ساخت.در آن فهرست 113 اثر خود را نام ‌برده است،اما از آن‌جا كه پس از آن فهرست دست‌كم 14 سال دیگر زنده ماند و حتی زمانی كه بینایی و شنوایی‌اش ضعیف شده بود با كمك دستیارانش به پژوهش‌ها و نگارش‌های خود ادامه می‌داد،نوشته‌های ابوریحان را بیش از 153 دانسته‌اند.بیش‌تر آن‌ها به زبان عربی بوده و از میان همه‌ی آن‌ها،فقط 35 اثر برجای مانده است.او كتاب‌هایی را نیز از سانسكریت به عربی ترجمه كرده و نامه‌نگاری‌های مشهوری با ابوعلی‌سینا داشته است.مهم‌ترین نوشته‌های او عبارت‌اند از:
.1
آثار الباقیه(الاثار الباقیه عن قرون الخالیه).كتابی در گاهشماری و شناخت زمان است.او در فصل نخست این كتاب به شناخته‌شده‌ترین واحد گاهشماری،یعنی روز،می‌پردازد و سپس سال‌های گوناگون،سال خورشیدی،قمری،یولیانی و ایرانی و مفهوم كبیسه را شرح می‌دهد.در فصل سوم به تاریخ‌های مهمی مانند طوفان نوح،هجرت،تاریخ عرب‌ها جاهلی،تاریخ خوارزم،تاریخ یزدگردی و تاریخ اسكندر می‌پردازد.

در فصل چهارم به افسانه‌ی اسكندر ذوالقرنین،فصل پنجم به گاه شمار یهودی،فصل ششم به تاریخ شاهان كهن آشور،بابل وهخامنشی‌،اشكانی و ساسانی،فصل هفتم به بحث جامع گاه شمار یهودی،فصل هشتم به دین‌ها،از جمله صابئیان یا منداییان،زردشتیان،مانویان و مزدكیان، می‌پردازد.در نیمه‌ی دم كتاب نیـز به جشن‌ها و روزهای روزه‌داری ملت‌های گوناگون می‌پردازد.   (این اثر به كوشش اكبر داناسرشت از سوی انتشارات انجمن آثار ملی در سال 1353،منتشر شده است.(

2.اسطرلاب(كتاب فی استیعاب الوجوه الممكنه فی صنعه الاصطرلاب).برجسته‌ترین اثر پیرامون اسطرلاب است و گذشته از معرفی ساختمان اسطرلاب معمولی و روش‌های گوناگون ساختن اسطرلاب، به شناساندن ابزارهای اخترشناسی همانندی كه تا روزگار بیرونی به كار می‌رفته، پرداخته است.بیرونی این كتاب را به ابوسهل مسیحی هدیه كرده است.برخی آن را مهم‌ترین اثر در تاریخ اخترشناسی می‌دانند.
.3
سدس(حكایه الاله الموسمومه بالسدس الفخری).به شرح دو ابزار اخترشناسی می‌پردازد كه خجندی به امر فخرالدوله ساخته بود و برای رصد گذر نصف النهاری خورشید به كار می‌رفت.

.4تحدید(تحدیدنهایات الاماكن لتصحیح مسافات المساكن)به چگونگی تعیین مختصات جغرافیایی جاهای گوناگون می‌پردازد.به‌ ویژه میخواهد تفاوت طول جغرافیایی بغداد و غزنه را به دست آورد. روش به دست آوردن سوی قبله،عرض شهرها و بلندی كوه‌ها را نیز معرفی می‌كند.این اثر به كوشش احمدآرام ترجمه و از سوی انتشارات دانشگاه تهران در سال 1352،منتشر شده است.(

5.چگالی‌ها(مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم).چگونگی ساختن ترازویی را شرح می‌دهد كه بر پایه‌ی اصل ارشمیدوس كار می‌كرد و بیرونی به كمک آن توانست چگالی هشت فلز و پانزده جواهر و شش مایع را برآورد كند كه بسیار دقیق است.

6.سایه‌ها(افراد المقال فی امر الاظلال).پیرامون آن‌چه كه بیرونی از سایه‌ها می‌دانسته است. سه فصل نخست پیرامون ماهیت نور و سایه و بازتابش نور است.در فصل‌ها دیگر تابع‌های سایه(تانژانت و كوتانژات)را بیان می‌كند و در فصل‌هایی نیز به چگونگی به دست آوردن زمان نمازهای پنج‌گانه بر اساس طول سایه‌ها می‌پردازد.بیرونی در این كتاب شعرها و مثل‌هایی پیرامون انواع سایه و نیز آیه‌هایی از قرآن و گفتارهایی از انجیل نیز آورده و به بیان خودش هر آن‌چه پیرامون سایه بوده،فراهم آورده است.او در كتاب از آثار دانشمندانی مانند خوارزمی، نیریزی، بوزجانی، سجزی،بطلمیوس،ارسطو و از دانشمندان هندی و حرانی بهره برده است.

.7وترها(استخراج الاوتار فی الدائره).پیرامون چند مساله‌ی هندسه و راه‌حل‌ها گوناگون آن‌ها‌، از ریاضیدان‌های یونانی ومسلمان و روش‌های ویژه بیرونی است.بیرونی دراین كتاب ازاستدلال‌های این ریاضیدان‌ها بهره گرفته است:ارشمیدوس،ابوسعیدمحمد‌بن‌علی ضریر جرجانی،آذرخورین استاد جشنس،ابوعلی حبوبی،ابوسعید سجزی، ابونصر عراق،ابوعبدالله محمدبن‌احمد شنی، ابن‌هیثم،ابوالحسن‌بن‌بامشاد قائنی و ابوجعفر خازن.(این اثر به كوشش ابوالقاسم قربانی از سوی انتشارات انجمن آثار ملی در سال 1355، منتشر شده است.(


8.التفهیم(التفهیم لاوائل صناعه التنجیم).كتابی آموزشی است پیرامون اخترشناسی كه به دو زبان عربی و فارسی نوشته شده است.

فصل نخست آن پیرامون هندسه است.فصل دوم پیرامون عدد و حساب و جبـر است.در فصل سوم به جغرافیـا،كیهان‌شناسی واخترشناسی می‌پردازد.فصل دیگرپیـرامون اصطرلاب و چگونگی به كاربستن آن و فصل پایانی دریاره‌ی اصول نظری اخترشناسی است.(این اثر به كوشش جلال‌الدین همایی تصحیح و از سوی انتشارات بابک،چاپ سوم به سال 1362،منتشر شده است.(

9.ماللهند(تحقیق ماللهند من مقوله مقبوله فی‌العقل او مرذوله).بیرونی در مقدمه‌ی كتاب بر دشواری پژوهش پیرامون هندوستان اشاره می‌كند و دلیل آن را سختی زبان سانسكریت و بدگمانی هندی‌ها به مسلمانان می‌داند.او در فصل‌های 2 تا 8 پیرامون دین و فلسفه و در فصل‌ها 9 و 10 و 11 پیرامون كاست‌های هندی، قانون‌های ازدواج و ساختن بت نوشته است.در فصل‌های 12 و 13 به گونه‌های ادبیات هندی(دینی،ادبی و اخترشناختی)می‌پردازد.در فصل‌ها دیگر پیرامون خط‌ها هندی،شطرنج،جغرافیا،خرافه‌ها،افسانه‌ها،نظریه‌های اخترشناسی،زیارت‌ها و آیین‌ها دینی،گاهشماری هندی، جشن‌ها،روزه‌داری‌ها و قانون‌های ددادگستری می‌پردازد.(این اثر به كوشش اكبر داناسرشت از سوی انتشارات انتشارات ابن‌سینا در سال 1353،منتشر شده است(.
10
.قره‌الزیجات.كتاب مرجعی است پیرامون اخترشناسی عملی و شامل اصول گاهشماری، چگونگی مشخص كردن سال و ماه و روز و ساعت، مكان متوسط و مكان واقعی خورشید و ماه و سیاره‌ها،عرض جغرافیایی محل،خورشیدگرفتگی و ماه‌گرفتگی و چگونگی دیدن ماه و سیاره‌ها. بیرونی روش تبدیل كردن گاهشمار هندی به گاهشمار هجری،یزدگردی و یونانی را نیز آورده است.
11
.قانون مسعودی.دانش‌نامه‌ی اخترشناسی است و یازده مقاله دارد كه هر مقاله به باب‌ها و فصل‌هایی بخش شده است.مقاله‌های 1و2 به مفاهیم پایه‌ی كیهان‌شناسی و گاهشماری می‌پردازد.مقاله‌های 3 و 4 پیرامون مثلثات مسطح و كروی است و جدول‌های كاملی از تابع‌های شناخته شده دارد.مقاله‌ی 5 پیرامون مساحی و جغرافیای ریاضی است و جدولی نیز دارد كه مختصات جغرافیایی سرزمین‌ها رانشان میدهد.مقاله‌ی 6و7 پیرامون خورشیدوماه است.مقاله‌ی 8 پیرامون خورشیدگرفتگی،ماه‌گرفتگی ودیدن هلال ماه است.مقاله‌ی 9 پیرامون ستاره‌ها و مقاله‌ی 10 پیرامون سیاره‌هاست.مقاله‌ی پایانی نیز پیرامون عملیات احكام نجوم است.

12.ممرها(تمهید المستقر لتحقیق معنی الممر).این كتاب به پدیده‌های اخترشناسی گوناگونی كه برای شرح آنها از واژه‌ی ممر(گذر)بهره می‌گیرند،می‌پردازد.برای نمونه،هنگامی كه می‌گوییم سیاره‌ای از سیاره‌ی دیگر گذر می‌كند،منظور این است كه از نظر طول سماوی یا عرض سماوی یا فاصله‌ی نسبی تا زمین از آن می‌گذرد.
.13
الجماهر(الجماهر فی معرفه الجواهر).بخش نخست این كتاب پیرامون سنگ‌های جواهر و بخش دوم آن پیرامون فلزهاست.بیرونی در این كتاب دانسته‌های پیشینیان را به آوردن نام منبع و نیز تجربه‌های خود را پیرامون كانی‌ها و چگونگی اندازه‌گیری چگالی آن‌ها آورده است.او به ریشه‌شناسی نام كانی‌ها در زبان‌های گوناگون نیز پرداخته است.
14
.تسطیح(تسطیح الصور و تبطیح الكور).پیرامون چگونگی پیاده كردن شكل‌های روی كره بر سطح صاف است.او از آثار دانشمندان گوناگونی بهره گرفته و نظرهای آنان را نقد كرده است.او در این كتاب روش‌های پیشینیان را برای تسطیح و نیز روش نوآورانه‌ی خود را كه با روش امروزی تسطیح(روش مركاتور) یكسان است،شرح می‌دهد.
15
.مغالید(مغالید علم الهیئه مایحدث فی سطح بسیط الكره).نخستین كتاب كاملی است كه پیرامون مثلثات كروی نوشته شده است.بیرونی این اثر را به مرزبان‌بن‌رستم‌بن شروین،از امیرزادگان آل‌باوند و نویسنده‌ی كتاب مرزبان‌نامه نوشته است.
16
.صیدله(كتاب الصیدله فی‌ الطب).كتابی پیرامون داروشناسی است و فهرستی از 720 گیاه دارویی با نام عربی،فارسی،یونانی،یک زبان هندی و گاهی به زبان‌ها و لهجه‌های كم و بیش آشنا، مانند عبری،خوارزمی،طخاری و زابلی،در آن آمده است.هم‌چنین،ویژگی‌های دارویی و جای رویش هرگیاه نیز بیان شده است.او درجای این كتاب،از طبیعی‌دان‌ها،ادیبان،پزشكان و شاعرانی یاد میكند كه شمار زیادی از آنان را تنها از راه آثار بیرونی می‌شناسیم.بنابراین،بار دیگر آن هم ناخودآگاه به تاریخ علم خدمت كرده است.

اختراعات،اکـتشافات و پـژوهـش های ابوریحان:

اصل تسطیح کره و ترسیم نقـشه های جـغرافـیایی
چاه آرتـزین(علیرغم ادعای غربیان در نسبت دادن این کشف به خود،ابوریحان در آثارالباقیه مفصلا به آن پرداخته(
ترازوی ابوریحان که از دقـیق ترین ترازوهای تاریخ عـلم است
اصل نجومی تسویة البیوت
اصل نجـومی مطرح شعـاع
سیر نـور و صوت
محاسبه مساحت،محیط و قطر کره زمین
طول و عرض جغرافیایی و سمت قبله بلاد
چگونگی تعیین قله و ساحت محراب مسجد
رصد میل کلی و میل اعظم در نجوم
حرکت زمین
حرکت وسطی و اوج خورشید
خاصیت فیزیکی الماس و زمرد
جزر و مد رودها و نهـرها
اشکال هندسی گلها و شکوفه ها
امکان ایجاد خلاء
پـژوهش در مورد چگونگی تولید عسل
رصد خسوف و کسوف
پـژوهـش تاریخی در مورد سلسله ساسانیان
تـنظیم خانه های شطرنج
ساخت افزارهای ویـژه رصدی(سه میله،شاقول،... (
ساخت کره جغرافیایی
طرح نظریه وجود قاره آمریکا

داستانهایی از ابوریحان بیرونی

پیـرمرد باز هم به گذشته اندیشید.سلطان ظالم عصر غزنوی.سلطان محمود.خاطره ای به یاد آورد...
...
قصر سرسبز سلطان محمود از طراوت بهار جلا یافته بود. سر سبزی باغ،سلطان را سر شوق آورده بود و او را به سوی خود می خواند. تصمیم گرفت که به داخل باغ برود.ناگهان منصرف شد و تصمیمی گرفت.به چهار در خروجی عمارت نظری افکند.سپس رو به ابوریحان کرد و گفت:ای حکیم دانشمند که در علم و حکمت یکه تازی.اندیشه و استشاره کن و بگو ما از کدامین یک از این چهار در بیرون خواهیم رفت.آنگاه روی کاغذی بنویس و در زیر تخت من قرار بده.

ابوریحان در چهره سلطان نگریست.خنده شومی گوشه لب سلطان بود.بیرونی اسطرلاب خواست.ارتفاع گرفت و محاسبه کرد.چندی که تعقل کرد روی کاغذ چیزی نوشت و در زیر تخت سلطان قرار داد.
محمود به یکباره بر خواست و دستور داد تا با بیل و تیشه بر دیوار عمارت شکافی بازکنند و از باغ خارج شد.آنگاه گفت:کاغذ را بیاورید.سلطان محمود کاغذ را خواند.بیرونی این طور پیش بینی کرده بود:((از این چهار در از هیچ یک بیرون نشود،بر دیوار مشرق دری بکنند و از آن در بیرون شود!((
سلطان محمود برآشفت.از خشم تیره شد و فریاد کشید. آنگاه دستور داد تا ابوریحان را از بالای عمارت باغ به پایین پرتاب کنند.واجه حسن به فراست دریافت که شفاعت کردن در آن لحظه موثر نخواهد بود.بنابراین دستور داد تا در پایین عمارت دام نرمی قرار دهند.ابوریحان به پایین پرتاب شد و به لطف نرمی دام،از مرگ گریخت.
سلطان پس از چند روز از کشتن ابوریحان پشیمان شد.خواجه حسن میمندی شرح حال رفته را بازگفت.بار دیگر ابوریحان در نزد سلطان محمود حاضر شد.این بار بر چهره سلطان شادی نشسته بود و بر چهره ابوریحان بی تفاوتی. محمود گفت:ای ابوریحان! آیا از این که قرار بود از بام عمارت به پایین بیفتی و جان به در ببری نیز خبر داشتی؟
ابوریحان گفت: آری ای امیر.
سلطان محمود دلیل خواست.ابوریحان باز گفت:تقویم روزانه ام گواه است.و تقویم را به محمود نشان داد.سلطان در احکام آن روز ابوریحان این گونه خواند:((مرا از جای بلندی بیندازند،ولیکن به سلامت بزمین آیم و تندرست برخیزم!((
سلطان محمود باز دیگر خشمگین شد و دستور داد تا ابوریحان را به زندان بیاندازند. ابوریحان شش ماه در حبس بود و بار دیگر به وساطت خواجه حسن میمندی آزاد شد...
پیرمرد روزهای زندان ِ سلطان محمود را به یاد آورد.چه سالهای سختی را پشت سر گذاشته بود.سالهایی که حق بازگشت به موطن خویش،خوارزم را نداشت.

ابوریحان در سال 418 هجری قمری زمانسنج ویژه ای را بر پایه نظام خورشیدی برای مسجد جامع غزنین ساخت و در همان سال با ملاقات سیاحان چینی در دربار سلطان محمود اطلاعات مفیدی از ایشان کسب کرد.ابوریحان بیرونی به واسطه سفرهای پیاپی اش به هند در ملازمت سلطان محمود،زبان سانسکریت را آموخت و در باره هندوان دانش های بسیاری کسب کرد و سرانجام در سال 424 هجری قمری،شاهکاری به نام تحقیق ماللهند را تألیف نمود.

...پیرمرد به یاد عالمان هم عصر خویش افتاد.ابن هیثم بصری را به یاد آورد که با او در هندسه بحث کرده بود.سپس به یاد ابن سینا افتاد و مناظره معروفش با شیخ الرئیس را به یاد آورد. ابوریحان از فلسفه یونانی و ارسطویی پرسیده بود و ابن سینا پاسخ گفته بود.صحبت آن دو به سکون ارض و میل اجسام به مرکز زمین و امتناع خلاء و ابطال جزء لایتجزی و تناهی ابعاد و ... هم کشیده بود و به اعتراض ابوریحان بر پاسخ های ابن سینا انجامیده بود. پیرمرد، حالا که به گفتگوهایش با ابن سینا فکر می کرد،افسوس لحظات گذشته را میخورد...این قافله عمر عجب می گذرد!
عمر سلطان پیر به پایان می رسید.بوی وطن، مشام ابوریحان را عطرآگین میکرد در عصر سلطان مسعود، ابوریحان اجازه رجعت به دیار خود را دریافت کرد و پس از 13 سال دوباره خوارزم را دید و تاریخ آن جا را نوشت.
در بازگشت به غزنین و در سال 423 هجری قمری،بیرونی تألیف کتاب اقانون مسعودی را به اتمام رساند و به سلطان مسعود تقدیم کرد.ارزش این کتاب تا حدی بود که آنرا تا حد مقایسه با المجسطی بطلمیوس بالا برد.این کتاب دایره المعارف کاملی در نجوم به شمار می رفت،همان طور که قانون الطب شیخ الرئیس ابوعلی سینا دایره المعارف پزشکی بود.ابوریحان،پیلواری را که سلطان مسعود برای قدردانی از قانون مسعودی برایش فرستاده بود را باز فرستاد. علاوه بر آن،ابوریحان بر تالیف التفهیم را در نجوم و نیز الجماهر را در شناخت گوهر ها و کانی شناسی همت گماشت.
ابوریحان در محاسبات خویش از نوعی ترازوی ویژه استفاده می کرد که پدربزرگ ماشین حساب های امروزی محسوب می شود.مسائلی را که او در ریاضیات پایه گذاشت،شالوده طرح اعمال و راه حل ها توسط حکیم عمر خیام نیشابوری شد و در قرن هفت از این دو به خواجه نصیرالدین طوسی انتقال یافت.ابوریحان عدد پی را محاسبه کرد،محیط زمین را اندازه گیری نمود،موقعیت ستارگان را با اسطرلاب بدست آورد و کره جغرافیایی ساخت.
سال 440 هجری قمری فرار سیده است.

مردی که به جز در نوروز و مهرگان دست ازکارنمی کشید اینک دربستر بیماری افتاده است. نفس های آخر بزرگ مرد علم و حکمت فرار سیده است.علی بن عیسی الولواجی به دیدن او آمده است.ابوریحان به یاد مسئله ای می افتد:ای شیخ! حساب جدات ثمانیه را که وقتی به من گفتی بازگوی که چگونه بود؟!
شیخ گفت: ای حکیم بزرگوار.اکنون چه جای این سوال است؟
ابوریحان می گوید: کدامیک از این دو امر بهتر است؟ بدانم و بمیرم یا ندانم و نادان درگذرم؟
شیخ مسئله را بازگفت و از حضور ابوریحان مرخص شد. چندی دور نشده بود که صدای شیون و زاری از خانه او بلند شد...ابوریحان بیرونی در گذشت.

ابوریحان و اعیاد ایران باستان

»آن روز را که روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت،اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود
»
ابوریحان بیرونی» دانش‌مند نام‌دار ایرانی(440-362 ق)در كتاب پارسی خود «التفهیم لاوائل صناعت التنجیم» گزارشی بسیار رسا و شیوا و حاوی نكاتی بی‌نظیر و ارزش‌مند از جشن‌های ایرانیان عرضه داشته است.وی می‌نویسد: (2)

نوروز چیست؟

نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت،روز نو نام كرده‌اند؛زیرا كه پیشانی سال نو است و آن چه از پس اوست از این پنج روز[= پنج روز اول فروردین]همه جشن‌هاست.و ششم فروردین ماه را «نوروز بزرگ» دارند؛زیرا كه خسروان بدان پنج روز حق‌های حشم و گروهان و بزرگان بگزاردندی و حاجت‌ها روا كردنی، آن گاه بدین روز ششم خلوت كردندی خاصگان را.و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آن است كه اول روزی است از زمانه و بدو،فلک آغازید گشتن.

تیرگان چیست؟

سیزدهم روز است از تیرماه.و نام‌اش تیر است هم نام ماه خویش،و همچنین است به هر ماهی آن روز كه همنام‌اش باشد،او را جشن دارند.و بدین تیرگان گفتند كه »آرش» تیر انداخت از بهر صلح منوچهر كه با افراسیاب تركی كرده است بر تیر پرتابی از مملكت

مهرگان چیست؟

شانزدهم روز است از مهرماه و نام‌اش مهر.و اندر این روز «افریدون» ظفر یافت بر «بیوراسپ« جادو،آن كه معروف است به ضحاک.و به كوه دماوند بازداشت و روزها كه سپس=]پس از] مهرگان است، همه جشن‌اند بر كردار(=مانند) آن چه از پس نوروز بود.و ششم آن مهرگان بزرگ بود و «رام» روز نام است و بدین دانندش.

پروردگان چیست؟

پنج روز پسین اندر آبان ماه [است] و سبب نام كردن آن چنان است كه گبركان=] زرتشتیان] اندرین پنج روز خورش و شراب نهادند روان‌های مردگان را.و همی گویند كه جان مرده بیاید و از آن غذا گیرد.و چون از پس آبان ماه پنج روز افزونی بوده است،آنک [= اینک] «اندرگاه» خوانند. گروهی از ایشان پنداشتند كه این روز «پروردگان» است و خلاف به میان آمد و اندر كیش ایشان مهم چیزی بود.پس هر دو پنج [روز] را به كار بردند از جهت احتیاط را.و بیست و ششم روزِ آبان ماه،فروردگان [= پروردگان] كردند و آخرشان،آخر دزدیده.و جمله فروردگان ده روز گشت. (3)

برنشستن كوسه [= سوار شدن مرد بدون موی صورت] چیست؟

آذر ماه به روزگار خسروان،اولِ بهار بوده است (4).و نخستین روز از وی-از بهر فال-مردی بیامدی كوسه،برنشسته بر خری و به دست كلاغی گرفته و به بادبیزن خویشتن باد همی‌زدی و زمستان را وداع همی‌كردی و از مردمان بدان چیزی یافتی.و به زمانه‌ی ما به شیراز همی‌كرده‌اند و ضریبت [= خراج] پِذرفته از عامل،‌تا هر چه ستاند از بامداد تا نیمروز به ضریبت دهد و تا نماز دیگر [= نماز عصر] از بهر خویشتن را بستاند (5) و اگر از پسِ نماز دیگر بیابندش، سیلی خورد از هر كسی.

بهمنجه چیست؟

بهمن روز است از بهمن ماه [= دومین روز ماه].و بدین روز، بهمن [= برف] سپید به شیر خالص پاك خورند و گویند كه حفظ [= حافظه] فزاید مردم را و فرامشتی=] فراموشی] ببرد.و اما به خراسان مهمانی كنند بر دیگی كه اندر او از هر دانه‌ی خوردنی كنند [= بریزند] و گوشت هر حیوانی و مرغی كه حلال‌اند و آن چه اندر آن وقت بدان بقعت [= ناحیه] یافته شود از تره و نبات.

سده چیست؟

آبان روز است از بهمن ماه و آن دهم روز بود.و اندر شب‌اش كه میان روز دهم است و میان روز یازدهم،آتش زنند به گوز [= درخت گردو] و بادام و گرد بر گرد آن شراب خورند و لهو و شادی كنند.و نیز گروهی از آن بگذرند بسوزانیدن جانوران.اما [وجه تسمیه‌ی سده] چنان است كه از او [= روز سده] تا نوروز،پنجاه روز است و پنجاه شب.و نیز گفتند كه اندرین روز از فرزندان پدر نخستین [= گیومرث]، صد تن تمام شدند. (6)

گهنبار چیست؟

روزگار سال،پارها كرده است زرادشت و گفته است كه به هر پاره‌ای [از سال]،ایزدتعالی گونه‌ای [از مخلوقات] را آفریده است؛چون آسمان و زمین و آب و گیاه و جانور و مردم،تا عالم به سالی تمام آفریده شد.و به اول هر یكی از این پاره‌ها،پنج روز است،نام‌شان«گهنبار.«(Gahanbar)

ابوریحان بیرونی کاشف آمریکا

پیشینگان همه معتقد بودند که بخش خشکی معمور و قابل سکونت زمین منحصر به ربع شمالی است که آنرا ربع مسکون می گفتند,ولی ابوریحان دانشمندی است که به نیروی علم و فراست حدس زد و اعتقاد داشت که در ربع شمالی دیگر یا در نیم کره ی جنوبی زمین یعنی در نقطه ی مقابل مقاطر ربع شمالی که فقط آنرا مسکون و معمور می دانستند نیز خشکی وجود دارد و دو ربع دیگر کره ی زمین را آب دریا فرا گرفته و وجود همین دریا ها ما بین دو قاره جدایی انداخته و مانع از ارتباط دو قسمت خشکی با یکدیگر شده است .
گفته های این دانشمند در دو جای کتاب ارزشمندش (مالهند) ثبت و بحث شده است و نیز در کتاب (تحدید نهایات الاماکن) که تاریخ تحریرش به سال 409 هجری قمری است در این باره که آیا در نیم کره جنوبی زمین نیز خشکی قابل عمارتی هست بحث مفصلی کرده است.

باری خشکی مقاطر با ربع شمالی که ابوریحان حدس زده بودبا همان سرزمینی منطبق میشود که واقع بین اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام است و پس از 462 سال توسط کریستوف کلمب کشف شد و آن را(آمریکا)نامیدند.

کریستوف کلمب هم چنانچه معروف است از روی قواعد و اطلاعات و بصیرت علمی آن قاره را کشف نکرده،چرا که اصلاً از وجود چنین سرزمینی آگاهی نداشت و احتمال آن را هم نمی داد و بطوریکه گفتند او به مقصد هندوستان سفر کرده بود و در اثر اتفاقاتی که رخ داد در آن قاره سر در آورد که آنرا هیچ نمی شناخت،اما ابوریحان از روی قواعد متقن و بصیرت علمی بوجود چنین سرزمینی پی برده و آنرا چندین قرن(در حدود 5 قرن) پیش از کریستوف کلمب صریح و واضح خبر داده بود،پس درود به این دانشمند و فیلسوف و درود بر تمامی بزرگ مردان ایران زمین که نه فقط با علم خود بلکه حتی با اسم خود نیز این سرزمین را به سر افرازی برده اند .

================================

زندگی نامه ابوریحان بیرونی http://www.parsifa.com
ابوریحان بیرونی http://fa.wikipedia.org
ابوریحان بیرونی http://www.jazirehdanesh.com
ابوریحان بیرونی http://www.farhangsara.com
ابوریحان بیرونی http://natali123.persianblog.ir

 


 




:: موضوعات مرتبط: تاریخی , مناسبت ها , ,
:: بازدید از این مطلب : 511
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : دو شنبه 23 ارديبهشت 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com